بررسی صلاحیت شورای حل اختلاف- یاسین حسنی معظم

بررسی صلاحیت شورای حل اختلاف

( در قانون جدید شورای حل اختلاف مصوب 87 )

 یاسین حسنی معظم

 

      مقدمه :

افزایش بیش از حد مراجعین دادگستری و تراکم پرونده ها و اشتغال محاکم به امور کم اهمیت که منجر به اطاله دادرسی و نارضایتی مردم شده بود قوه قضائیه را بر آن داشت تا برای حل این معضل طرح تاسیس یک مرجع غیر قضایی که صلاحیت رسیدگی به دعاوی فاقد جنبه قضایی و یا دعاویی که جنبه قضایی آن دارای اهمیت کمتری است را به مجلس شورای اسلامی تقدیم نماید. به بیان دیگر هدف از ایجاد این مرجع کاهش ورودی پرونده ها به محاکم و به تبع آن کاهش اطاله دادرسی و حل و فصل اختلافات مردم از طریق صلح و سازش بود. به همین منظور قانونگذار در سال 1379 به موجب قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران نهادی به نام « شورای حل اختلاف » را تاسیس نمود.[1] ماده 189 این قانون مقرر می دارد : « به منظور کاهش مراجعات مردم به محاکم قضایی و در راستای توسعه مشارکت مردمی ، رفع اختلافات محلی و نیز حل و فصل اموری که ماهیت قضایی ندارد و یا ماهیت قضایی آن از پیچیدگی کمتری برخوردار است به شوراهای حل اختلاف واگذار می گردد.حدود وظایف و اختیارات این شوراها ، ترکیب و نحوه انتخاب اعضای آن بر اساس آیین نامه ای خواهد بود که به پیشنهاد وزیر دادگستری و تصویب هیات وزیران و به تایید رئیس قوه قضائیه می رسد». این ماده به موجب قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران نیز ابقاء گردید. سرانجام به دلیل رضایت قوه قضائیه از عملکرد این شورا و همچنین کاهش ورودی پرونده های کم اهمیت به محاکم و به منظور پاسخگویی به برخی ابهامات در خصوص این نهاد ، قانونگذار در تاریخ 18/4/1387 « قانون شوراهای حل اختلاف » را به تصویب رساند و در ماده 1 این قانون مقرر داشت « به منظور حل اختلاف و صلح و سازش بین اشخاص حقیقی و حقوقی غیر دولتی شوراهای حل اختلاف که در این قانون به اختصار شورا نامیده می شود ، تحت نظارت قوه قضائیه و با شرایط مقرر در این قانون تشکیل می گردد».  آیین نامه اجرایی آن نیز در تاریخ 16/1/1388 به تائید و تصویب رئیس قوه قضائیه رسید.

در این مقاله ابتدا به ترکیب اعضای شورای حل اختلاف در رسیدگی به دعاوی پرداخته و سپس به تفصیل صلاحیت شورای حل اختلاف و شیوه اتخاذ تصمیم در آن مورد بررسی قرار خواهد گرفت.



1- البته سابقه تاسیس نهادی با چنین کارکردی به قبل از انقلاب بر می گردد و اولین بار در سال 1344 قانون تشکیل خانه انصاف به تصویب مجلس شورای ملی رسید . همچنین در سال 1345 قانون تشکیل شورای داوری در شهرها و در سال 1356 قانون جامع تری برای حل و فصل دعاوی که در کلیه اختلافات سعی در سازش می نمود بنام قانون شورای داوری به تصویب رسید و قوانین قبلی را منسوخ نمود. این نهاد بعد از انقلاب اسلامی منحل گردید.

ادامه نوشته

صلاحیت محاکم در رسیدگی به جرایم اطفال - یاسین حسنی معظم

صلاحیت محاکم در رسیدگی به جرایم اطفال

یاسین حسنی معظم

                                                           

     مقدمه :

جرم شناسان در خصوص آثار سوء رسیدگی به جرایم اطفال به صورت غیرتخصصی و همراه با مجرمین بزرگسال و سابقه دار سخن بسیار گفته اند. نظرات و یافته های آنها در مورد  شناخت علل بزهکاری و توجه به شخصیت اطفال بزهکار و لزوم اصلاح و پیشگیری از ارتکاب مجدد جرم توسط آنها هم در اسناد بین المللی و هم در حقوق بسیاری از کشورها در قالب ایجاد محاکم اختصاصی برای اطفال بزهکار و استفاده از قضات مجرب و متخصص و  مددکاران اجتماعی به منظور تعدیل روحیه ضد اجتماعی و بازگشت مجدد آنها به جامعه،  ظهور و بروز نموده است. در حقوق کیفری ایران نیز اولین بار در سال 1338 قانون تشکیل دادگاه اطفال بزهکار که صلاحیت رسیدگی به جرایم اطفال بین 6 تا 18 سال را داشت تاسیس گردید. این قانون با توجه به این که ویژگی های خاصی را برای قاضی این دادگاه قائل شده بود و همچنین بر این دادگاه آیین دادرسی و مقررات خاصی حاکم بود نمونه مطلوبی از یک دادگاه اختصاصی اطفال به شمار می رفت.  اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی قانونگذار رسیدگی به جرایم اطفال را تابع قواعد عمومی و به همراه  مجرمین بزرگسال قرار داد  و تمایلی به ایجاد محاکم اختصاصی از خود نشان نداد. اما ضرورت ها و پی بردن به آثار سوء رسیدگی توام به جرایم اطفال و بزرگسالان بزهکار در یک دادگاه ، مقنن را واداشت تا به موجب ماده 219 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 78 شعب تخصصی از محاکم عمومی را برای رسیدگی به جرایم اطفال اختصاص نماید. هرچند که این اقدام پسندیده است اما هیچگاه مطلوب و متناسب با یافته های جرم شناسان نیست زیرا اولاً رسیدگی این دادگاه تخصصی اطفال به جرایم عمومی مجرمین بزرگسال با مانعی همراه نیست. ثانیاً قضات شاغل در این محاکم اغلب فاقد تخصص در زمینه بزهکاری اطفال بوده و از مددکاران اجتماعی در ضمن رسیدگی به جرایم آنها استفاده نمی شود. ثالثاً قانونگذار در زمینه صلاحیت دادگاه اطفال در رسیدگی به جرایم مختلف آنها موضع روشنی ندارد  و عملاً دادگاه اطفال در زمینه صلاحیت با نظرات مشورتی و آرای وحدت رویه اداره می شود. در این مقاله درصدد تعیین مرجع صالح در خصوص جرایم ارتکابی دو دسته از اطفال نابالغ و بالغ کمتر از 18 سال از میان قوانین ، نظرات مشورتی و آرای وحدت رویه هستیم.

ادامه نوشته